باران
کودک که بودیم می خواندند برایمان ... "آن مرد در باران آمد" ... حال می دانیم تا آن مرد نیاید ، باران نخواهد آمد ...
| ||
|
بی ربط به شعر !!! شرمنده ....
نمیدام چرا به شدت دوست دارم به طراح انتشارات خیلی سبز "آفرین" بگویم
موضوعات مرتبط: برچسبها: شعر فوق العاده زیبای "دورکعت نشسته" از سید حمید رضا برقعی http://www.aparat.com/v/lxueY
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:سید,حمیدرضا,برقعی,حضرت فاطمه,دورکعت,یافاطمه,خدا,بانوی شهید, ] [ 15:33 ] [ باران ]
روزانه شکر گویم تو را
شبانه شکر گویم تو را
بازهم می ماند شکر این لحظه که توفیق شکر دادی مرا
رازیست در شوری و زخم ...
وگرنه خداوند اشک شور را التیام زخم دل نمی گذاشت ... موضوعات مرتبط: برچسبها: خدا تنها شده بود !
تنهای تنها ...
بغض چند سالی می شد گلویش را چنگ می انداخت ..
عاقبت مرواریدی از دیدگان او چکید
خداوند به وسعت تمام آب های دنیا بارید !!
در همان وقت بود که تو آفریده شدی ...
در میان تنهایی خداوند تو برای دوستیش آمدی ...
................ پس چرا خودت را باخته ای ؟ ...................
رفیق نیمه را نباش ...
تو رفیق صمیمی خداوندی ..
گرامی بدار اشک ایش را موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |